پلاک ۱+۱۲ | ||
|
Monday, April 29, 2002
ديروز برايه بار دوم وبعد از يه چيزي حدوده ۹ ماه از گذشتن
از گرفتنه گواهينامه ماشين بردم دانشگاه . خلاصه کله کلاسه خفنه استاتيک رو به اين اميد تحمل کردم که بعد از کلاس به جايه رفتن با اتوبوس با ماشين ميرم ؛خلاصه بعد از کلاس با دوستم سوار شديم به آخر بزرگراه نيايش که رسيديم من باز چراغ قرمزو نديدم و داشتم رد ميکردم که با تذکر دوستم يه کم جلوتر از خط وايسادم ؛قيافه ي نحسه پليسو که ديدم خواستم يه کم دنده عقب بگيرم که (بدونه اينکه عقب و نيگا کنم!)بقيشو ميتونين حدس بزنين. شانس اوردم پشتم آدم نبود بهم گفته بودن اين جور موقع ها هميشه بايد دسته پيش گرفت منم خير سرم اومدم زرنگ بازي درارم يه چيزي پروندم که يارو به جاي اينکه عصباني شه چشاش گرد شد؛از شانسه بد من اين افسري من از ترسش دنده عقب گرفتم انقدر ببو تشريف داشت که اگه جلوش آدم زير کنن آب ازآب تکون نميخوره ؛وقتي اومد مثه عاقد ازدواج بيمه هامونو گرفت و به همديگه داد. خلاصه قرار شد امروز صبح با هم بريم بيمه تو ميدون آزادي اونجا گفتن بريم کيلومتره ۱۴ جاده ي کرج؛بعد از کلي بدبختي تونستيم نظره کارشناسي بگيريم؛۲۰ تومن . ديگه اين بنده خدا رو انقدر سر دووندن که از خير خسارته بيمه گذشت و به همون ۱۲ تومني که همرام بود راضي شد ؛دمش گرم؛کاش اگه آدم بخواد تصادف کنه طرفش اين تيپي باشه. ضمنا يه کشفه جديدم کردم ؛قديما يه آهنگه انگليسيه خيلي عهد بوقي بود که من باهاش خيلي حال ميکردم به تازگي دريافتم که اسمه اين گروه moody bluses و اينسايتم درمورده اين گروهه
Comments:
|