پلاک ۱+۱۲

 
Wednesday, August 14, 2002

فقط مونده بود معده ام سر کارم بذاره.ديروز وسط کندوکاو تو اينترنت؛
بهم گفت پاشو بريم توالت؛
گفتم نميشه الان وسط کاره؛
گفت الا للا که يا الان يا هيچوقت؛
گفتم هيچوقت که نميشه؛
گفت خب اونکه آره؛اما اگه بياي قول ميدم کلي سبکت کنم؛
گفتم سگ خورد بريم؛
خلاصه کلي پا رو نفسم گذاشتم و گل روي اين عضو زحمتکش رفتم تو توالت؛
۵ دقيقه ...۱۰ دقيقه...يه ربع گذشت اما هيچ خبري نشد.
بالاخره معلوم شد بي شرف مچلمون کرده بوده؛اي بر پدر مردم آزار لعنت

Comments:
<$BlogCommentBody$>
<$BlogCommentDeleteIcon$>
Post a Comment


دوستان


ساراپري
گيلاس
المادريس
Cyberpunknow
پرتقالي
روياي نيلي
Eeternity
میدونم که اونجایی
این خانه سیاه است
Vanda!
ميگرن

farhad


قبيله ما



0
































This page is powered by Blogger. Isn't yours?