|
پلاک ۱+۱۲ | ||
|
|
Sunday, August 25, 2002
حدود ۵/۱ سال پيش نزديک کنکور بود که چشمام نفري يک نمره نزديک بين شدند؛منم به خاطر علاقه وافري که به عينک داشتم هيچوقت به چشمم نميزدم؛مگر اينکه کاملا ناچار بشم مثلا سر کلاس؛اين نزدن عينک مشکلات عديده اي رو برام داشت مهمترينش تو شناسايي آدما بود مثلا تو دانشگاه يکي رو از دور ميديدم فکر ميکردم دوستمه از دور هوار ميزدم: مخلص اصغر آقا.طرف زل ميزد تو چشمام و هيچي نمي گفت؛منم به خيال اينکه نشنيده دوباره داد ميزدم :مخلص اصغر آقا...خلاصه انقدر ميگفتم تا بالاخره يارو انقدر نزديک ميومد که ميفهميدم اصغر آقا نيست؛بعدشم با يه لبخند تعجب آميز از کنارم ميگذشت.نکته جالب اينه که اگه تو دانشگاه ۱۰ تا از اين موردا پيش ميومد ۸ تاش ماله همين اصغر بود آخه خداوکيلي خيلي شبيه رفيقمونه .ديگه از اون موقع به بعد اگر حس کنم يکي قيافش آشناست اول زل ميزنم به چشماش تا مطمئن بشم خودشه معمولا آخرشم سلام نمي کنم چون مي ترسم اشتباه کرده باشم؛اينم باز يه رغم بدبختيه چون چند وقت پيش يکي از همسايه هامون به مامانم گلگي کرده بود که آقا پسرتون تو خيابو ن منو ديده اما سلام نکرده!! حالا خر بيار همسايه ما رو بغل کن. حالا اينا گذشت تا شد پريروز ؛داشتم کتاب مي خوندم ضمن اينکه يکي از چشمامو نگه داشته بودم ديدم با اون يکي کتابو به سختي ميبينم؛تا آخرين اطلاعات واصله من ديگه بايد نزديک رو ديگه ميديدم؛همش غصه ام شده بود الان ۵/. نمره آستيگمات رفته رو چشم چپم و اينا ؛خلاصه ديروز به اتفاق ابوي رفتيم دکتر ؛دکتره گفت عجيبه؛چشمه چپت دو نمره آستيگمات شده!!بعد کف رو دهنم رو که ديد گفت تو خيلي باهوشي که تونستي بفهمي چشمات آستيگمات شده؛بعدشم گفت که نزديکبيني چشمات خوب شده؛ اما قرنيه چشم چپت داره ميچرخه برو يه ماه ديگه بيا!!!خلاصه قيافه من و بابام اون لحظه ها ديدن داشت؛الانم از ديروز تا حالا تو خونه دارن بادم ميزنن منم خودمو لوس کردم فطير! خب لوس کردنم داره ديگه نــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه؟
Comments:
|
|