پلاک ۱+۱۲

 
Sunday, September 22, 2002

ديروز رفت بودم خريد موقع برگشتن ديدم نونواييمون خلوته اين بود که هوس کردم چند تا نون بخرم ؛حدود يکسالي ميشد نونواييمون نرفته بودم.دست کردم جيبم ديدم ۱۰۰ تومن بيشتر ندارم با خودم گفتم جهنم تعداد فداي کيفيت خواستم بگم آقا ۴ تا ساده بده که ديدم نونواهه از يکي که ۳ تا نون خواسته بود ۲۶۵ تومن گرفت ؛در اون لحظه تنها کاري که
تونستم بکنم اين بود که به بهانه اينکه ديرم شده قاطي صف يک نونيابشم.
الان زمينه کاملا مساعده تا من و کساني که سنشون به من نزديکه(دور و ور ۱۹؛۲۰)براي
بچه جغلايه فاميل کلاس بذاريم و مثلا بگيم آره باباجان اونوقتا ما نون مي خريديم يک ۵ تومن(اونوقتا يعني ۱۰ سال پيش!).
در پايان لازم مي دونم که لعنت بفرستم بر پدر و مادر و بالاخص خود و خانواده کسي ۸ ساله تمام تر زد به اقتصاد مملکت و باعث ارزشي پول ايران شد بعدشم...

Comments:
<$BlogCommentBody$>
<$BlogCommentDeleteIcon$>
Post a Comment


دوستان


ساراپري
گيلاس
المادريس
Cyberpunknow
پرتقالي
روياي نيلي
Eeternity
میدونم که اونجایی
این خانه سیاه است
Vanda!
ميگرن

farhad


قبيله ما



0
































This page is powered by Blogger. Isn't yours?