پلاک ۱+۱۲

 
Wednesday, October 09, 2002

حسه بويايي حس عجيبيه؛صبح که ميخواستم دستامو بشورم به محض اينکه بوي صابون جديد در اومد؛انبوهي از خاطرات گذشته که در يه بازه زماني خاصي اتفاق افتاده بود برام زنده
شدند و به نظر من علت اين اتفاق چيزي نمي تونه باشه جز اين که در اون زمان از اون مارک صابون استفاده مي کرديم.
يادم مي آد يه بار که بوي عطر خاصي به مشامم رسيد حالم به کلي خراب شد ؛در عين حال بو کاملا برام آشنا بود؛وقتي يه کم فکر کردم يادم اومد که اين بو مال کلاسي بود که ميرفتم کلاسي يه مشت بچه پولدار از دماغ فيل افتاده توش شرکت ميکردن و من
هميشه با اکراه به اون کلاس ميرفتم.
البته گاهي هم برعکس اين موضوع اتفاق مي افته يعني رايحه يک بو آدم رو به طرف يه خاطره خوب راهنمايي مي کنه؛اون موقعست که به يه جور حسه خوشي توام با حسرت دست مي ده

Comments:
<$BlogCommentBody$>
<$BlogCommentDeleteIcon$>
Post a Comment


دوستان


ساراپري
گيلاس
المادريس
Cyberpunknow
پرتقالي
روياي نيلي
Eeternity
میدونم که اونجایی
این خانه سیاه است
Vanda!
ميگرن

farhad


قبيله ما



0
































This page is powered by Blogger. Isn't yours?