پلاک ۱+۱۲

 
Wednesday, January 15, 2003

چند وقته دل و دماغ هيچکاري رو ندارم و بازدهيم تو تمام کارام به کمتر از نصف رسيده.
امروز اين حالتم به اوج خودش رسيده بود و تمام روز رو به ماستمالي و امور يوميه ام
پرداختم؛از شلخته مرتب کردن اتاق بگير تا بي حوصلگي براي چونه زدن با فروشنده
براي گرفتن بقيه پول.
شايد به خاطر خستگيه ؛نمي دونم؛اما جيزي که خوب برام
واضحه اينه که دلم براي دريا لک زده.امروز که قکرشو مي کردم فهميدم شيش هفت سالي ميشه دريا رو نديدم .واقعا که نشستن کنار دريا و فکر نکردن به هيچي چه لذتي
داره...

Comments:
<$BlogCommentBody$>
<$BlogCommentDeleteIcon$>
Post a Comment


دوستان


ساراپري
گيلاس
المادريس
Cyberpunknow
پرتقالي
روياي نيلي
Eeternity
میدونم که اونجایی
این خانه سیاه است
Vanda!
ميگرن

farhad


قبيله ما



0
































This page is powered by Blogger. Isn't yours?