پلاک ۱+۱۲

 
Monday, March 31, 2003

بالاخره بعد از چند وقت تونستيم به اتفاق خانواده به يه سفر درست حسابي بريم
الان حدود ۳ ربع که رسيديم و تو مرحله کسلي بعد از سفرم ؛همون مثل بامداد خمار
و شب تار ...
به نظرم از قديم تا الان عيد هر سال با اندک توفيري برام مثل هم بوده ؛چند روز عيد ديدني و عوارضاتش بعدش يه مسافرت و حالت مزخرف بعدش که الان من دارم و بالاخره هم درس(قسمت واويلا!)
پارسال که امتحاناي ميان ترم هر چي کيف عيد بود رو از دماغمون درآورد ببينيم امسال چي ميشه!

Comments:
<$BlogCommentBody$>
<$BlogCommentDeleteIcon$>
Post a Comment


دوستان


ساراپري
گيلاس
المادريس
Cyberpunknow
پرتقالي
روياي نيلي
Eeternity
میدونم که اونجایی
این خانه سیاه است
Vanda!
ميگرن

farhad


قبيله ما



0
































This page is powered by Blogger. Isn't yours?