پلاک ۱+۱۲

 
Monday, August 23, 2004

ديروز بالاخره تونستم که اون چيزي رو که تو سرم بود رو بعد از مدتها عملي کنم.نکات حارق العادش اول اين بود که صبح به صورت خودکار ساعت ۵/۶ بيدار شدم.دوم اين اينکه بعد از گذاشتن پينک فلويد تا آخرين ولوم زدم به کوه.سوم اينکه کمتر از سه ساعت و نيم طول کشيد که رفتم تا کلکچال و برگشتم!.و چه لذتي داشت.حتي تو راه برگشت با اشتهاي تمام نيمروي کثيفي رو تناول کردم و خيلي هم از ممد آقاي قهوه چي ممنون شدم.ديروز خيلي خوشحال بودم چون که احساس نمي کردم که دارم اداي لذت بردن (يا همون تلقين)رو در ميارم ؛بلکه واقعا لذت مي بردم؛از طبيعت از کوه از سلامتي واز همه مهمتر از زندگي.انقدر که حتي گرفتگي شديد پاهام که از خشکي بدن رو بود مانع از خوشحاليم نشد. الانم که از نوک پا تا فرق سرم کوفته است اصلا احساس پشيماني نمي کنم .حتي دارم خودم رو آماده مي کنم تا يه بار ديگه اين برنامه رو پياده کنم.

Comments:
<$BlogCommentBody$>
<$BlogCommentDeleteIcon$>
Post a Comment


دوستان


ساراپري
گيلاس
المادريس
Cyberpunknow
پرتقالي
روياي نيلي
Eeternity
میدونم که اونجایی
این خانه سیاه است
Vanda!
ميگرن

farhad


قبيله ما



0
































This page is powered by Blogger. Isn't yours?